پس از چند دهه تجربه و بهرهگیری از الگوی دیوانسالاری، این پرسش جدی مطرح شده است که آیا بوروکراسی موجود توانایی حل مسائل پیچیده و روزافزون جامعه را دارد؟ بسیاری از نخبگان و صاحبنظران به این نتیجه رسیدهاند که ساختارهای فعلی اداره کشور، دیگر پاسخگوی نیازهای جامعه نیستند. با این حال، در موازات این پذیرش، این گزاره نیز مطرح میشود که به دلیل نبود راهحلهای جایگزین، ناگزیر باید با شرایط موجود کنار آمد. این یادداشت به بررسی سه راهکار اساسی برای تحول در اداره جامعه میپردازد: بازتعریف تصورات اجتماعی، ایجاد شبکههای مردمی و پوستاندازی مدیریتی.
۱. بازتعریف تصورات اجتماعی اولین گام برای عبور از بروکراسی، تغییر نگرش جامعه نسبت به الگوهای اداره کشور است. در حال حاضر، تصور غالب این است که تنها راهکار حل مسائل، استفاده از ساختارهای دیوانسالاری و دولت-ملتی است؛ فلذا حتی اگر تمامی منابع (نیروی انسانی، زیرساختها، منابع مالی و…) در اختیار افراد قرار گیرد، باز هم از همین الگو برای حل مسائل استفاده میشود. بنابراین، ایجاد یک رویای اجتماعی جدید در الگویی متفاوت از اداره جامعه ضروری است (رجوع شود به بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون نظام انقلابی). این رویای اجتماعی باید بتواند تصورات موجود را تغییر دهد و وضعیت و شرایط اجتماع را در حالتی جدید، به تصویر بکشد. این فرآیند اگرچه میتواند زمانبر باشد، اما بدون آن، هرگونه تلاش برای عبور از بروکراسی با مقاومت مواجه خواهد شد. (چگونگی ایجاد رویای اجتماعی در یک اجتماع، سیاههای دیگر میطلبد)
۲. ایجاد شبکههای مردمی بر اساس نیاز پس از شکلگیری رویای اجتماعی جدید، یکی از اولین گروههایی که به این حرکت میپیوندند، توده مردم هستند. دلیل این امر آن است که توده جامعه در صورت تحقق این رویای اجتماعی، وضعیتی بهتر از شرایط کنونی خواهند داشت و بنابراین بیشترین همراهی را با این تغییرات نشان میدهند. از آنجایی که الگوی اداره موجود (دولت-ملتی) مبتنی بر تمرکز ثروت و قدرت برای حل مسائل عموم جامعه است، اگر جامعه بتواند در یک فرآیند عقلانی، نیازهای خود را از مسیرهای دیگری تأمین کند، ساختارهای بروکراسی موجود بیمعنا شده و از حیز انتفاع خارج خواهند شد. برای مثال، اگر گروههای مردمی بتوانند نیازهای خود را از طریق تعاونیها، شبکههای محلی و مشارکتهای جمعی تأمین کنند، دیگر نیازی به ساختارهای متمرکز و پیچیده اداری نخواهد بود.زمانی که جامعه، یا حداقل بخشی از آن، بتواند نیازهای خود را خارج از چارچوب الگوی اداره دولت-ملتی برآورده کند و به خودکفایی دست یابد، در مواجهه با تغییرات گستردهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، کمتر دچار ناپایداری و بیثباتی میشود. این امر موجب میشود که همراهی و حمایت اجتماعی برای تغییرات مورد نظر فراهم شود.
۳. پوستاندازی در سطح مدیریتی برای عبور از بروکراسی، صرف ایجاد شبکههای مردمی در نقطه نیازشان کفایت نمیکند بلکه لازم است تغییرات اساسی در ساختارهای اداره جامعه داشته باشیم. اما این تغییرات معمولاً با مقاومت مسئولان مواجه میشود. دلایل این مقاومت را میتوان در دو مورد زیر خلاصه کرد:
۱. عادت ذهنی: ذهن انسان پس از تکرار یک روش و مسیر، آن را به بخش ناخودآگاه خود میسپارد و با کمترین فشار، همان مسیر تکراری را برای حل مسائل انتخاب میکند. بنابراین مدیرانی که سالها با الگوهای دیوانسالاری خو گرفتهاند، به راحتی قادر به پذیرش الگوی جدید اداره و حکمرانی نخواهند بود.
۲. ذینفعپروری: جایگاهها و مسئولیتها در الگوی اداره دولت-ملتی، ذینفعپرور هستند. البته نه به این معنا که همه مدیران، اشخاصی ناپاک و سوءاستفادهگر از منابع برای اغراض شخصی باشند بلکه اساساً، قدرت و ثروت، جذابیتهای اجتماعی و رسانهای دارند و حتی اگر این قدرت و ثروت در جهت خیر و درست به کار گرفته شود، تغییر این الگو به معنای از دست دادن این جذابیتها است. بنابراین، مسئولان به صورت خواسته یا ناخواسته با تغییرات مقابله میکنند.لذا برای عبور از بروکراسی، پوستاندازی در سطح مدیران کلان جامعه امری ضروری است. (رجوع شود به بیانات رهبر معظم انقلاب پیرامون دولت جوان انقلابی و تربیت جوانِ مؤمنِ انقلابیِ متعهّدِ پُرانگیزه)
این نکته حائز اهمیت است که بدانیم اگرچه این اقدامات دارای تقدم و تأخر هستند، اما به صورت دورانی و با اثر تجمیعی (گلولهبرفی) پیش میروند و تأثیرات متقابل بر یکدیگر دارند. به عبارت دیگر، نیازی نیست منتظر باشیم تا مرحله اول به طور کامل به پایان برسد تا سپس به سراغ مراحل بعدی برویم.
بنابراین هرچه فرآیند تحول و پوستاندازی بیشتر صورت گیرد، بستر ایفای نقش دولت و حاکمیت در جایگاه حقیقی و ضروری خود، بیشتر فراهم میشود. این بسترسازی به معنای ایجاد امکان حل مسائل و نیازهای جامعه است که شامل دو بخش اصلی میشود: ۲. فراهمآوری امکان استفاده و بهرهبرداری از ابزارهای رشد برای تمامی اقشار جامعه (ابزارهای رشد مانند: انفال، رسانه، دانش، ابزار کار و…)۲. ایجاد پیوند میان ظرفیتها و نیازهای مشترک
جمعبندی اینکه عبور از بروکراسی و تحول در الگوی اداره جامعه، امری امکانپذیر است اما نیازمند انجام اقدامات اساسی در سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. این اقدامات شامل بازتعریف تصورات اجتماعی، ایجاد شبکههای مردمی بر اساس نیاز و پوستاندازی در سطح مدیران کلان جامعه برای نقشآفرینی درست دولت/ حاکمیت است. این تغییرات اگرچه دشوار به نظر میرسند، اما با برنامهریزی دقیق و همراهی بخشهای مختلف جامعه، قابل تحقق هستند. جامعهای که بتواند از ساختارهای دیوانسالاری عبور کند، نه تنها قادر به حل مسائل خود خواهد بود، بلکه میتواند به الگویی موفق برای سایر جوامع نیز تبدیل شود. این تحول، اگرچه چالشبرانگیز است، اما ضرورتی اجتنابناپذیر برای پیشرفت کشور است.
محمدامین عبدالرحیمی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.