🔹 مقدمه: روایت بدون مردم، پژواک بیصداست
روایت، اگر صرفاً در اتاقهای فکر، جلسات رسمی یا شبکههای رسانهای حکومتی ساخته شود، محکوم به ناتمامی است. در جهانی که اعتماد عمومی کاهش یافته و جامعه به بازیگر فعال سیاست، فرهنگ و معنا تبدیل شده، دیگر نمیتوان روایت را بیرون از مردم ساخت و انتظار داشت که در دل مردم جا بگیرد.
در این مجال، به این میپردازیم که چرا «مردمی شدن روایت» نهتنها یک رویکرد فرهنگی، بلکه یک ضرورت حکمرانی در عصر جدید است.
▫️ ۱. روایت زمانی تأثیرگذار است که از دل تجربه بیاید، نه صرفاً دستور
روایتهای مردمی، برخاسته از زندگیاند: از خیابان، خانه، محل کار، سفر، بحران، درد، شادی و تجربه. این روایتها نه صرفاً در ذهن، که در زندگی جریان دارند و به همین دلیل:
🔺 باورپذیرترند
🔺 همدلانهترند
🔺 مؤثرترند
🔺 بازنشرپذیرترند
در مقابل، روایتهای صرفاً رسمی، بهدلیل ساختار انتزاعی، ادبیات کلیشهای و نداشتن اتصال با تجربه زیسته مردم، اغلب نتوانستهاند با افکار عمومی پیوند برقرار کنند.
▫️ ۲. در عصر شکاف اعتماد، روایت رسمی تنها کافی نیست
تحقیقات متعدد جهانی نشان میدهد که اعتماد به رسانههای رسمی بهشدت کاهش یافته است. در ایران نیز، تجربههایی مانند اغتشاشات، رخدادهای اجتماعی، کرونا و … نشان داد که:
🔺 روایتهای رسمی دیرهنگام، کلی، بیروح و بیجاذبهاند
🔺 مردم روایت خود را از شبکههای اجتماعی، دوستان، خانواده یا تجربه عینی میگیرند
🔺 روایتهای حکومتی بدون همراهی مردم، کارکرد اقناعی خود را از دست میدهند
مردمیسازی روایت، یعنی بازیابی سرمایه اعتماد در قالب مشارکت در تولید معنا
▫️ ۳. جامعه شبکهای، توزیع معنا را از انحصار بیرون آورده است
در گذشته، تولید روایت از آنِ حاکمیت بود؛ اما امروز، هر کاربر شبکه اجتماعی، یک رسانه است؛ هر گوشی موبایل، یک دوربین روایتساز؛ و هر پست، یک قطعه از پازل نبرد معنا.
در این ساختار جدید:
🔺 معنا توزیعشده است
🔺 روایتها متکثرند
🔺 مرز فرستنده و گیرنده شکسته شده است
اگر روایت حکمرانی نتواند با این شبکه در تعامل باشد، در حاشیه قرار خواهد گرفت.
▫️ ۴. روایت مردمی، سرمایه اجتماعی را بازسازی میکند
روایت، نهتنها سازنده تصویر، بلکه احیاگر پیوندهاست. مردمی شدن روایت بهمعنای:
🔺 بهرسمیت شناختن صدای مردم
🔺 اعتماد به روایتهای تجربهمحور
🔺 تبدیل مردم از «مخاطب منفعل» به «راوی فعال»
🔺 شناسایی روایتهای درد، امید، مقاومت، افتخار و رنج در دل جامعه
این فرآیند، خود به بازسازی سرمایه اجتماعی، افزایش مشارکت و تقویت همبستگی ملی میانجامد.
▫️ ۵. انقلاب اسلامی، از دل روایتهای مردمی برخاست
اگر به تاریخ بنگریم، خواهیم دید که:
🔺 انقلاب ۵۷ روایت کوچه و بازار بود، نه فقط اعلامیه و سخنرانی
🔺 دفاع مقدس، روایت رزمندگان، مادران شهدا، بسیجیهای نوجوان و شهروندان ساده بود
🔺 جهاد سازندگی، روایت جوانان بینامونشان بود که آب و برق و امید میبردند
بنابراین، مردممحوری روایت، بازگشت به خاستگاه اصیل انقلاب اسلامی است.
▫️ ۶. از #مردم شنیدن، بهجای برای مردم گفتن
یکی از گامهای کلیدی در مردمیسازی روایت، تغییر جهت است:
🔺 بهجای آنکه برای مردم روایت بسازیم، از مردم بخواهیم روایت کنند
🔺 بهجای واگذاری روایت به روابط عمومیها، به راویان اجتماعی میدان دهیم
🔺 بهجای روایت متمرکز، روایت شبکهای، متکثر و همدلانه شکل دهیم
این تحول، نه تهدید انسجام، بلکه تقویت مشروعیت است؛ چراکه روایت، وقتی مردمی شود، خود را اصلاح میکند، نه تخریب.
🔸 جمعبندی: روایت مردم، آینده انقلاب
مردمی شدن روایت، یعنی ترجمه ارزشها به زبان مردم، دیدن رویدادها از دریچه جامعه، و بازسازی معنا در دل زندگی. در جهانی که روایتها به جنگ افکار رفتهاند، تنها روایتی پیروز خواهد شد که مردم آن را روایت کنند، باور کنند، و بازگو نمایند.
در یادداشت بعدی، به گونهشناسی روایتهای مردمی خواهیم پرداخت؛ تا ببینیم در میدان روایتهای اجتماعی، چه صداهایی شنیده میشوند و چگونه میتوان آنها را شناخت و تقویت کرد.
✍️ دکتر محمدمحسن دوباشی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.